Saturday, December 6, 2008

گفت:" ترانه جان، یا یه روز دیگه این کارو نمی کنی، یا تا ابد این کارو می کنی." تنها واکنشی که هنوز هم به این جمله دارم سکوت است. آن یک روزی که آدم دیگر یک کاری را نمی کند، آن روزی که یک چیزی مثل میوه ی رسیده از سر آدم می افتد، روزی که بالاخره آدم آمادگی این را پیدا می کند که چیزی را ترک کند بعضی اوقات دیر می رسد. و تو زخم تر و زخم تر شده ای.

Comments: Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]





<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

Subscribe to Comments [Atom]